.
توانایی انجام کاری در لحظه به معنای استمرار در نگهداری و پایداری اثر ناشی از آن کار نیست ... این حرف را مشخصا درباره ی بچه دار شدن و فرایند تولید مثل در انسان ها می گویم ... به عبارت دیگر بیشتر انسان ها توانایی بچه دار شدن دارند اما قریب به اتفاق شان توانایی نگهداری و استمرار در تربیت را ندارند ... بچه دار شدن برای انسان ها بیش تر از آنکه ناشی از تکامل فهم باشد ، ضرورتی است که ناحیه ی غریزه تحمیل می شود ... وقتی دلایل بچه دار شدن آدم ها را بررسی می کنیم ، به ندرت کسی پیدا می شود که از سر آگاهی و مسئولیت صاحب فرزند شده باشد ، آگاهی و مسئولیتی که استمرار در تربیت می آورد و منجر به حضور انسانی می شود که برای خودش و دنیایش تاثیر گذار است ... سمت دیگر ماجرا اما منجر به حضور انسانی می شود که بر طبق الگوی والدین ، نمی داند با خود و زندگی اش چه کند و زندگی پدر در فرزند تسلسلی است از نادانستگی و جهل و تباه کردن فرصت کوتاه زیستن ... فساد در فرزند آوری به این حد محدود نیست ؛ تولید فقر و زندگی در شرایط نابسامان و فروختن بچه ها ، شکلی حاد از بی مسیولیتی در استمرار تربیت و نگهداری فرزند است ... کسی که دلیل بچه دار شدنش را تنوع زندگی می داند ( یا دلایلی شبیه این) ظلمی شگفت در حق خود و کودک می کند ... و نتیجه اش جز تولید تصاعدی جهل و فقر و نکبت نیست ...