درباره ی تذکره الاولیاء
چهارشنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۵، ۱۱:۲۱ ق.ظ
ما نتوانستیم تفکر غربی را آن گونه که در غرب کار کرد ، در خود جذب کنیم ... همه ی ان چه را هم که گرفتیم در سر شاخه های درختی تناور خلاصه می شود که تنه و ریشه ندارد ... فسلفه ی کانت را تصور کنید ؛ مجموعه ای از متافیزیک و هنر و اخلاق و مباحث روان شناختی و جامعه شناختی است که تار و پودشان در هم تنیده است ... نمی شود یک تکه اش را بنا بر نیاز برداشت و به مابقی توجه نکرد ... با این شیوه ، ما فرهنگ و هنر و اندیشه ای داریم شبیه فرانکشتاین که هر تکه اش از یک موجود است و در بی سلیقه ترین و زیان بارترین شکل موجود این ها را به هم چسبانده ایم ... برداشت علم هم همین گونه است ؛ اگر جدیدترین مسائل و اکتشافات علمی در جهان غرب اتفاق می افتد ، دلیلش این است که آن ها زیر بنای معرفتی اش را دارند و 2500 سال تاریخ تفکر و فلسفه ازشان پشتیبانی می کند ... ما می خواهیم آماده خوری کنیم ؛ جدیدترین شاخه های علمی را می خواهیم بدون زیربنای معرفتی اش برگیریم و استفاده کنیم ... نمی شود این ! نتیجه اش همین آشفته بازار موجود است ؛ اخلاق و جامعه ای که به انتهای زوال و انحطاط رسیده است !
از سال ها پیش با دوستان می گفتم که راه فرار از این انحطاط برگشت آثاری چون تذکره الاولیاست ... همه می خندیدند ... یکی از دوستان نقد می کرد این که فلان عارف رفت توی صحرا و هیزم جمع کرد و سر کول شیر انداخت که برایش تا خانه بیاورد ، کجایش بار معرفتی دارد !؟
به یک روایت این نقد درست است اما این بخش کوچکی از این گونه متون است ... قسمت بزرگی از مسائل طرح شده در این کتاب ها بار معرفی دارند ؛ در روان انسان کار کرده اند ... درباره ی مسائل اخلاقی که بسیار ... اتفاقأ مسائل اخلاقی مطرح شده در این متون غالبأ نگاهی پسامدرن و امروزی نسبت به امور دارند ... اگر حرف از دینداری است ، با نهایت تساهل و تسامح با مساله برخورد می شود ... سوی تاریک هستی همان قدر حق دارد که سوی روشن آن ... اگر این کتاب ها هیچ کارکردی نداشته باشند ، دست کم از ظهور جک و جانورانی مثل داعش کم می کنند ... دینی که حلاج و بایزید داشتند کجا و دین و مذهب ملاعمر و بن لادن و ابوبکر البغدادی کجا ؟
سید جواد طباطبایی به یک شکل دارد این کار را می کند ... از چند شال پیش ، وقتی دکتر سروش کار روی کلام معتزلی را آغاز کرد ، در واقع وارد همین حوزه شد ... چند سخنرانی جدیدش را هم که گوش دادم ، بیش تر از قبل روی این موضوع متمرکز بود ... جدی ترین تلاش را در این حوزه ، به گمانم دکتر نصرالله پورجوادی انجام می دهد با عنوان عرفان نو حلاجی ...
در بعد دیگر ، فانتزی هایی که در روایت هایی مانند تذکره الاولیا وجود دارد بی نظیر است ... این فانتزی ها وابسته به کهن ترین آرکی تایپ های ذهن انسان اند و در تمام طول زندگی انسان بر زمین ، در روان ما جاری بوده اند ... بازخوردی که این روایت ها در ذهن داستانویس دارند نمونه ندارد ... منبع شگفت انگیزی از تخیل هستند که در فرآیند خلق متن ادبی ، چه به صورت بینامتن و یا استحاله به شکل های دیگر روایی ، کارکرد دارند ...
۹۵/۰۱/۲۵