بی خوابی

بی خوابی

بی خوابی

هیچ گونه کپی برداری از این وبلاگ بدون اجازه و بی ذکر نام نویسنده مجاز نیست...

وطن من زبان من است ، زبان من که مرا به کسی در دورترین نقطه از دنیا پیوند می دهد و از کسی در نزدیکی ام دور می کند...

هر چه می نویسم پنداری دلم خوش نیست و بیشتر آنچه در این روزها نبشتم همه آن است که یقین ندانم نبشتنش بهتر است از نانبشتنش .
ای دوست نه هر چه درست و صواب بوَد روا بوَد که بگویند...
و نباید در بحری افکنم خود را که ساحلش بدید نبود و چیزها نویسم «بی خود » که چون « وا خود » آیم بر آن پشیمان باشم و رنجور .
ای دوست می ترسم و جای ترس است از مکر سرنوشت ....
حقا و به حرمت دوستی که نمی دانم این که می نویسم راه «سعادت » است که می روم یا راه «شقاوت » .
و حقا که نمی دانم که اینکه نبشتم «طاعت » است یا « معصیت » .
کاشکی یکبارگی نادان شدمی تا از خود خلاصی یافتمی !
چون در حرکت و سکون چیزی نویسم رنجور شوم از آن به غایت .
و چون در معاملت راه خدا چیزی نویسم هم رنجور شوم .
و چون احوال عاشقان نویسم نشاید .
و چون احوال عاقلان نویسم هم نشاید .
و هر چه نویسم هم نشاید .
و اگر هیچ ننویسم هم نشاید .
و اگر گویم نشاید .
و اگر خاموش هم گردم نشاید .
و اگر این واگویم نشاید و اگر وانگویم هم نشاید ...
عین القضات

پیوندهای روزانه

.

چهارشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۱۷ ق.ظ


فکر می کنید تراژدی چیست !؟ وقتی شخصیت یا شخصیت های داستان در دام کور سرنوشت و بی چارگی می افتند و هر انتخاب شان درد و محنت شان را بیش تر می کند ، می شود تراژدی ... فکر می کنید کمدی چیست !؟ این یکی خیلی جالب است ! وقتی تراژدی برای بار دوم اتفاق می افتد ، می شود کمدی ! فکرش را بکنید یکی برای بار اول دست در سوراخ مار می کند و گزیده می شود ... خب ، طبیعی است که هر بیننده ای ناراحت می شود ... اما اگر برای بار دوم این کار را بکند ، مردم به اش می خندند و می گویند دیوانه است ! حالا این شده قصه ی ما ! چه جوری !؟ این جوری که برای در امان ماندن از دست داعشیان باید به کسی در لیست اصلاح طلبان رأی بدهیم که بارها خباثتش را نشان داده است  !!! این یعنی انتخاب میان بدتر و بدترین ... یعنی تکرار تراژدی با غمبار ترین و مضحک ترین شکل ممکن ... اگر می خواهید بدانید آدم های تراژدی چه طور در تنگنا و مخمصه ی انتخاب های ناگزیر می افتند ، حالا وقتش است ... حالا می توانید بفهمید ادیپ چه حالی داشت یا حتی رستم خودمان ... اما چاره ای نیست ، باور کنید ! هزار جور مسأله را تحلیل کرده ام تا امروز ... اگر ذره ای سود در رأی ندادن می دیدم ، مثل همیشه همان کار را می کردم ... ولی نقطه ی مقابل یعنی حضور داعشیانی که هیچ چیز حالی شان نیست ... ختم کلام ؛ من از سرناگزیری و ناچاری و هزار اجبار دیگر به لیست امید اصلاح طلبان که هیچ اعتقادی بدان ندارم رأی می دهم ...


۹۴/۱۲/۰۵
حمیدرضا منایی

روز نوشت94

نظرات (۳)

حالا گوش کنید استدلال خواهرمو :
میخوای رای بدی ؟
: اوهوم .. مجلس مهمه .. همینکه چهارتا .. نرن بشینن اونجا نفوذی و غربی و نوکر غرب و فتنه فتنه راه نندازن خوبه !
- اشتباهتون همینه دیگه ..
ببین ده تا بطری آب معدنی داری.. هرکدومو انتخاب کنی آب معدنیه .. فرقی نداره که !
پاسخ:
به اش بگو نماینده مجلس بطر آب معدنی نیست ، فرق میکنه ! خوب توضیح بده !
توضیح دادیم هرروز ..
طفلی یبار 88 رای داد.. الان مساله رو هرجوری بخواهید استدلال کنید چوب دوسر نجسه !
میبینید که خودتونم اعتقادی ندارید به رایتان .
پاسخ:
حتی بهترین تحلیل گرها درباره ی نتیجه ی رای دادن یا ندادن به یقین و اجماع نرسیدند ... آن چه مسلم است این که با رد صلاحیت های گسترده در حوزه ی فردی و شخصی انگیزه ای باقی نمی ماند اما در بعد اجتماعی و خواست های مدنی ممکن است این رای دادن فضایی ایجاد کند ...
مشارکت سیاسی بالا که انقدر رو طلبش میکوبند و با خرید و حراج و اینها رسید به 33....نفر و البته بیشترش هم میدونید البته ؛خودش نشانه مرضه در جامعه ..
مطالبات هم ..
راستش من به این درجه ازعرفان رسیدم  که بدونم  آدمها مطالباتشون از همسر و پدر و دوست و .. را نمی تونند درخواست کنند و حتی دریافت کنند ، مطالبات ما از راس هرم پیشکش!
(کلا غرض غر زدن و آه و ناله و کولی بازی درآوردن بود وگرنه هردو میدونیم مهم بود نشون دادنِ اینکه چی نمیخواهیم !)
پاسخ:
جامعه ی مدنی ضربه ی اصلی را از مردم می خورد ...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی