بی خوابی

بی خوابی

بی خوابی

هیچ گونه کپی برداری از این وبلاگ بدون اجازه و بی ذکر نام نویسنده مجاز نیست...

وطن من زبان من است ، زبان من که مرا به کسی در دورترین نقطه از دنیا پیوند می دهد و از کسی در نزدیکی ام دور می کند...

هر چه می نویسم پنداری دلم خوش نیست و بیشتر آنچه در این روزها نبشتم همه آن است که یقین ندانم نبشتنش بهتر است از نانبشتنش .
ای دوست نه هر چه درست و صواب بوَد روا بوَد که بگویند...
و نباید در بحری افکنم خود را که ساحلش بدید نبود و چیزها نویسم «بی خود » که چون « وا خود » آیم بر آن پشیمان باشم و رنجور .
ای دوست می ترسم و جای ترس است از مکر سرنوشت ....
حقا و به حرمت دوستی که نمی دانم این که می نویسم راه «سعادت » است که می روم یا راه «شقاوت » .
و حقا که نمی دانم که اینکه نبشتم «طاعت » است یا « معصیت » .
کاشکی یکبارگی نادان شدمی تا از خود خلاصی یافتمی !
چون در حرکت و سکون چیزی نویسم رنجور شوم از آن به غایت .
و چون در معاملت راه خدا چیزی نویسم هم رنجور شوم .
و چون احوال عاشقان نویسم نشاید .
و چون احوال عاقلان نویسم هم نشاید .
و هر چه نویسم هم نشاید .
و اگر هیچ ننویسم هم نشاید .
و اگر گویم نشاید .
و اگر خاموش هم گردم نشاید .
و اگر این واگویم نشاید و اگر وانگویم هم نشاید ...
عین القضات

پیوندهای روزانه

.

پنجشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۴، ۱۰:۳۸ ق.ظ


از یوکیو میشیما پیش تر مفصل نوشته ام ... کتاب معبد طلایی پیش کسی بود و به مبارکی و میمنت دوباره به دستم رسید ... این رمان 375 صفحه سم است ولی نه آن گونه که قطره قطره در کام مخاطب چکانده شود ، تجربه ی خواندن این اثر غرق شدن در دریای زهر است ... داشتم کتاب را تورق می کردم ، دیدم صفحه ی اول نوشته ام ؛ زندگی تلاشی است برای رسیدن به زیبایی و بعد فروپاشیدن آن که در چرخه ای مدام و بی نهایت تکرار می شود ... بعد چشمم به این جمله در میانه ی کتاب افتاد ؛ "زندگی کردن " و " نابود کردن" هر دو یک چیز و تنها یک چیز هستند ...
این که ارزش زیبا شناختی چنین آثار و نگاه هایی از کجاست و وابسته به چه معیارهایی است بحث و حرف مفصلی می طلبد ... اما کوتاه سخن این که در دوره ی معاصر پیش از هر زمان دیگری انسان در برابر نهاد ناآرام و تاریک خویش قرار گرفته ... برای شناختن این حوزه چاره ای وجود ندارد جز رفتن به عمق تاریکی ها و لجن زارها ... در این میان نابودی گریز ناپذیر است اما آن کس که از دل این تاریکی ها بیرون بیاید سزاوار پیامبری است ، پیامبری که فقط بر خویش مبعوث شده است ...


۹۴/۰۹/۱۲
حمیدرضا منایی

درباره ی ادبیات

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی