.
هم سن مهرگان که بودم تمام فیلم و کارتونی که
به اش دسترسی داشتم آنی بود که تلویزیون نشان می داد و شاید در کل تعدادش
به 6-5 مورد نمی رسید ... مثلا یکی تنسی تاکسیدو بود و یکی معاون کلانتر و
یکی زورو و دو سه تای دیگر ...البته این ها را هم یا نشان
نمی دادند یا فیلمش پاره می شد یا برق می رفت یا قضا به جان قدر می افتاد
که ما همین را هم نبینیم ... حالا در این سن مهرگان شاید چیزی در حدود 500
سی دی کارتون دارد و این به غیر از آن چیزی است که در تلویزیون می بیند ...
من تا سن سی سالگی همه ی آن چه از فیلم و کارتون دیده بودم به یک سوم این
رقم نمی رسید ... تنها اگر همین یک عامل را در نظر بگیریم دنیای این نسل با
نسل های پیشین بسیار متفاوت است ... انگار این بچه ها در جهان دیگری زندگی
می کنند ... نمی خواهم این گستردگی در برخورد با جهان را به مثابه فهم بیش
تر مطرح کنم که من فهم را در گسترش زبان در شکل های گوناگون نزد یک فرد یا
یک قوم می دانم ، اما به جایش پیچیدگی در فهم را جایگزین می کنم ... خیلی
وقت ها می بینیم این بچه ها بسیار باهوش به نظر می آیند و از سن و سال خود
غالبا جلو هستند ... این جلو افتادن هم قطعا بی عوارض نیست و تبعات خود را
خواهد داشت که برای نمونه یکی ش جدا شدن زود هنگام از دنیای کودکی و بلوغ
های زود رس است ... یکی دیگر شأن تصویر زده ی دنیای معاصر است و تباهی و کم
رمق شدن مفاهیم و الگوهای ذهنی ( راجع به این مورد خیلی می شود حرف زد که
چه طور این تصویر زدگی بستری برای ظهور نیهلیسم می شود )
به هر حال ،
همیشه فکر می کنم به این که چه بر سر این نسل و بچه ها خواهد آمد ، نسلی که
بمباران تصاویر و اطلاعات یک لحظه رهایش نمی کند !؟ من و نسل من که
فرزندان ارزش ها و آرمان ها بودیم به این حال و روز افتادیم که به سفتی
زمین زیر پای مان زیاد نمی توانیم اطمینان کنیم ، وای به حال این بچه ها که
در دوره ی فروپاشی ارزش ها زندگی می کنند و نفس می کشند ...