بی خوابی

بی خوابی

بی خوابی

هیچ گونه کپی برداری از این وبلاگ بدون اجازه و بی ذکر نام نویسنده مجاز نیست...

وطن من زبان من است ، زبان من که مرا به کسی در دورترین نقطه از دنیا پیوند می دهد و از کسی در نزدیکی ام دور می کند...

هر چه می نویسم پنداری دلم خوش نیست و بیشتر آنچه در این روزها نبشتم همه آن است که یقین ندانم نبشتنش بهتر است از نانبشتنش .
ای دوست نه هر چه درست و صواب بوَد روا بوَد که بگویند...
و نباید در بحری افکنم خود را که ساحلش بدید نبود و چیزها نویسم «بی خود » که چون « وا خود » آیم بر آن پشیمان باشم و رنجور .
ای دوست می ترسم و جای ترس است از مکر سرنوشت ....
حقا و به حرمت دوستی که نمی دانم این که می نویسم راه «سعادت » است که می روم یا راه «شقاوت » .
و حقا که نمی دانم که اینکه نبشتم «طاعت » است یا « معصیت » .
کاشکی یکبارگی نادان شدمی تا از خود خلاصی یافتمی !
چون در حرکت و سکون چیزی نویسم رنجور شوم از آن به غایت .
و چون در معاملت راه خدا چیزی نویسم هم رنجور شوم .
و چون احوال عاشقان نویسم نشاید .
و چون احوال عاقلان نویسم هم نشاید .
و هر چه نویسم هم نشاید .
و اگر هیچ ننویسم هم نشاید .
و اگر گویم نشاید .
و اگر خاموش هم گردم نشاید .
و اگر این واگویم نشاید و اگر وانگویم هم نشاید ...
عین القضات

پیوندهای روزانه

.

چهارشنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۴، ۰۷:۳۵ ب.ظ


چند روز پیش در یک مطب شیوه ی حرف زدن زنی ( شاید 30 ساله و از نظر ظاهر موجه ) توجه م را جلب کرد ... این زن در اعتراض به یک بد قولی ( که نمی دانم چه بود ) رو به منشی داشت می گفت : شوهرم اگر بفهمد در حد بنز عصبانی می شود !
اصطلاحاتی از این دست بسیار زیادند و فرهنگ استفاده از آن ها نیز رو به گسترش است ... یک بعد رویکرد گسترده به چنین اصطلاحاتی غلبه ی پوپولیسم است و گرایش سیری ناپذیر مردمان به این فرهنگ اما بعد دوم و البته عمیق تر ، نهایت پریشانی است که ما در زبان با آن روبه رو ایم ... و وقتی زبان پریشان شد به تبع آن تفکر و تاریخ پریشان می شود و فرهنگ ... آن چنان که هیچ شأنی از شئون زندگی آدمی از پریشانی مصون نمی ماند ...


پی نوشت: آدم هایی که این طور حرف می زنند اسیر روح پوپولیستی زمان خودند بی آن که بدانند ... این هم دو علت دارد ؛ اولی به حاشیه کشانده شدن نخبه هاست و ارزش پیدا کردن عوامی گری و دومی شرایط تاریخی - فرهنگی دویست سال اخیر است که زبان فارسی هویت منسجم خود را به واسطه ی ترجمه ها و آشنایی با فرهنگ غرب از دست داد ...


۹۴/۰۹/۱۱
حمیدرضا منایی

درباره ی ادبیات

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی