بی خوابی

بی خوابی

بی خوابی

هیچ گونه کپی برداری از این وبلاگ بدون اجازه و بی ذکر نام نویسنده مجاز نیست...

وطن من زبان من است ، زبان من که مرا به کسی در دورترین نقطه از دنیا پیوند می دهد و از کسی در نزدیکی ام دور می کند...

هر چه می نویسم پنداری دلم خوش نیست و بیشتر آنچه در این روزها نبشتم همه آن است که یقین ندانم نبشتنش بهتر است از نانبشتنش .
ای دوست نه هر چه درست و صواب بوَد روا بوَد که بگویند...
و نباید در بحری افکنم خود را که ساحلش بدید نبود و چیزها نویسم «بی خود » که چون « وا خود » آیم بر آن پشیمان باشم و رنجور .
ای دوست می ترسم و جای ترس است از مکر سرنوشت ....
حقا و به حرمت دوستی که نمی دانم این که می نویسم راه «سعادت » است که می روم یا راه «شقاوت » .
و حقا که نمی دانم که اینکه نبشتم «طاعت » است یا « معصیت » .
کاشکی یکبارگی نادان شدمی تا از خود خلاصی یافتمی !
چون در حرکت و سکون چیزی نویسم رنجور شوم از آن به غایت .
و چون در معاملت راه خدا چیزی نویسم هم رنجور شوم .
و چون احوال عاشقان نویسم نشاید .
و چون احوال عاقلان نویسم هم نشاید .
و هر چه نویسم هم نشاید .
و اگر هیچ ننویسم هم نشاید .
و اگر گویم نشاید .
و اگر خاموش هم گردم نشاید .
و اگر این واگویم نشاید و اگر وانگویم هم نشاید ...
عین القضات

پیوندهای روزانه

.

جمعه, ۲۹ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۵۹ ق.ظ


به گمانم از شیخ ابوالحسن خرقانی باشد ؛ یا چنان باش که می نمایی یا چنان بنما که هستی ...
این نگاه به اخلاق را در هیچ کدام از مکاتب اخلاقی سراغ ندارم ... یک مقدار نیچه را به یاد می آورد ، ولی نه خیلی ... این نگاهی شگفت انگیز است به اخلاق ... چون اصالت را از نیت و عمل ( حسن و قبح نظری ) به فاعل ( دوباره همان حسن و قبح نظری)منتقل می کند ... آن هم چه فاعلی !؟ فاعلی که خودش منشأ صدور حکم اخلاقی است و آن چه می کند ملاک خیر و شر ... مولانا هم همین نگاه را در اخلاق دارد ... می گوید به فعل نگاه نکن به آدمش نگاه کن ... ممکن است از آدمی در ظاهر فعل قبیحی ببینی اما آن قبح را تو تعیین کنند ه نیستی چون او کامل است و تو هستی که درک نمی کنی ... اگر درست یادم باشد می گوید ؛ ناقص ار زر گیرد خاکستر شود /کامل ار خاک گیرد زر شود ( نقل به مضمون است ) از یک نگاه رادیکال به این اخلاقی ملامتیه شکل می گیرد که غلو در اباحه است ... تفاوت بین نگاه مولانا با شیخ ابوالحسن را شاید بتوان این گونه گفت که این نگاه اخلاقی یک سان در این دو برای مولانا کاملا جنبه ی نخبه گرا دارد ( اخلاق کاملان ) در صورتی که برای شیخ ابوالحسن اخلاقی کاملا توده ای و عوامانه است که هر کس در هر کجا قادر به انجام آن است ... 
پی نوشت : چه اتفافی می افتد اگر یک جامعه گزاره ی اخلاقی بالا را به عنوان الگو رعایت کند ؟ یعنی تمام طبیعت اولیه و ثانویه ی انسان ها بریزد روی دایره و کسی پرده پوشی نکند ! شگفت انگیز است این اخلاق !

۹۴/۰۸/۲۹
حمیدرضا منایی

اندیشه

نظرات (۱)

آره در توضیح این اخلاق مولانا استادمون سر کلاس این بیتو می خوند ازش " این نکرده است او وگر کرده رواست/ هرچه خواهد گو بکن معشوق ماست"
پاسخ:
علیک سلام خانم ...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی