بی خوابی

بی خوابی

بی خوابی

هیچ گونه کپی برداری از این وبلاگ بدون اجازه و بی ذکر نام نویسنده مجاز نیست...

وطن من زبان من است ، زبان من که مرا به کسی در دورترین نقطه از دنیا پیوند می دهد و از کسی در نزدیکی ام دور می کند...

هر چه می نویسم پنداری دلم خوش نیست و بیشتر آنچه در این روزها نبشتم همه آن است که یقین ندانم نبشتنش بهتر است از نانبشتنش .
ای دوست نه هر چه درست و صواب بوَد روا بوَد که بگویند...
و نباید در بحری افکنم خود را که ساحلش بدید نبود و چیزها نویسم «بی خود » که چون « وا خود » آیم بر آن پشیمان باشم و رنجور .
ای دوست می ترسم و جای ترس است از مکر سرنوشت ....
حقا و به حرمت دوستی که نمی دانم این که می نویسم راه «سعادت » است که می روم یا راه «شقاوت » .
و حقا که نمی دانم که اینکه نبشتم «طاعت » است یا « معصیت » .
کاشکی یکبارگی نادان شدمی تا از خود خلاصی یافتمی !
چون در حرکت و سکون چیزی نویسم رنجور شوم از آن به غایت .
و چون در معاملت راه خدا چیزی نویسم هم رنجور شوم .
و چون احوال عاشقان نویسم نشاید .
و چون احوال عاقلان نویسم هم نشاید .
و هر چه نویسم هم نشاید .
و اگر هیچ ننویسم هم نشاید .
و اگر گویم نشاید .
و اگر خاموش هم گردم نشاید .
و اگر این واگویم نشاید و اگر وانگویم هم نشاید ...
عین القضات

پیوندهای روزانه

درباره ی اسفند

سه شنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۴، ۰۷:۵۹ ق.ظ


ادم های دنیا دو دسته اند ؛ آن هایی که زمستان به دنیا می ایند و آن هایی که زمستان به دنیا نمی آیند ... آن هایی که زمستان به دنیا می آیند هم دو دسته اند ؛ آن هایی که اسفند به دنیا می آیند و آن هایی که اسفند به دنیا نمی آیند ... اما آن هایی که اسفند به دنیا می آیند شاید بفهمند که آن هایی که در اسفند به دنیا نیامده اند چه حالی دارند اما ، آن هایی که در اسفند به دنیا نیامده اند هرگز و هرگز نخواهند فهمید اسفندی ها چه حالی دارند ... این وقت های سال یک حس عجیبی در هواست ، یک دوگانگی کشنده ... یک سر زندگی است و سال نو پیش رو و سر دیگر مرگ و پایان سالی که گذشت ، یک سر شادی است و سر دیگر اندوه ، یک سر غربت است و سر دیگر قربت ... اصلا هم شامه ی تیزی نمی خواهد که این ها را بو بکشی ... همین که بنشینی و به نور ، به آفتاب ، به آسمان و زمین لحظه ای نگاه کنی احساسش انگار که هوا ، می ریزد درون ریه ها ... جذب خون می شود و در تمام اندام ها جاری ... بعد یک لحظه چشم باز می کنی و می بینی چه عمیق دلتنگی ... دلتنگی ای که هیچ چیز حریف آن نمی شود ...
متولدین اسفند وارثان این تشتت و دوگانگی و دلتنگی های غریب و ناگفتنی هستند ... وارثان یک سال و مجموع ماه هایی که گذشت ...

........................................................................................................................................

اسفند ، سپندار ، سپندار مذ ، در پهلوی سپندار مت ، در اوستا سپنتا آرمئیتی که از دو واژه ترکیب یافته است ؛ اول سپنت که صفت است و به معنای پاک و مقدس ... دوم آرمئیتی به منای فروتنی و بردباری و سازگاری ... آرمتی خود دو جزء است ؛ ارم یعنی درست یا آن چنان که شاید و باید و دوم مئیتی که از مصدر من است ... هم چنین آرمئیتی در اوستا گاهی به معنای زمین آمده است و در پهلوی هم آن را به خرد کامل ترجمه کرده اند ...
سپندار مذ در عالم معنوی مظهر محبت و بردباری و تواضع اهورا مزداست ...
در جهان جسمانی فرشته ایست موکل زمین به این مناسبت آن را دختر اهورا مزدا خوانده اند ... وظیفه ی سپندار مز خرمی و پاکی باروری زمین است ... خوشنودی و آسایش زمین بر عهده ی اوست ... مظهر وفا و اطاعت است ...
دیو ناخوشنودی و خیره سری که در برابرش قرار می گیرد ترومئیتی taro maiti است ...
پنجمین روز ماه اسفندار مز موسوم است به سپندار مز ... در ایران باستان این عید مخصوص زنان بوده که از مردان هدیه می گرفتند ... از این رو عید مردگیران هم نامیده شده است ... بید مشک گل مخصوص این ماه می باشد ...
دو نکته ی آخری که به این ها می شود اضافه کرد یکی این که روح این ماه زنانه است که درک این روح برای درک خاص بودن این ماه و مراسم آن بسیار مهم است و نکته ی آخر ، سپندار مز یکی از امشاسپندان بوده که همان واسطه گان فیض از اهورا مزدا هستند ....


۹۴/۰۸/۲۶
حمیدرضا منایی

درباره ی خودمان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی