درباره ی اروتیسم
دوستی از تعریف اروتیسم سئوال کرد ... من تعریف
مشخصی از اروتیسم ندارم و جایی هم چیزی به چشمم نخورده است ... شاید یک
دلیل برای این تعریف ناشدگی لغزنده و معلوم نبودن استانداردها در جوامع
مختلف و یا خرده فرهنگ های در درون یک جامعه باشد ... اما شاید
در یک نگاه کلی بتوان اروتیسم را به جنبه های زیباشناسانه ی عشق ورزی و
تنانگی ارجاع داد که مبتنی بر قاعده ی کلی جذب و دفع است ... به عبارت دیگر
قرار گرفتن مخاطب در معرض درک و حضوری پارادوکسیکال ... در بافت اروتیک یک
اثر (متن) سیاهی و تاریکی به همان مقدار نقش دارد که روشنایی و سفیدی ...
پوشیدگی همان مقدار مهم است که عریانی ... هر نقطه ی عریان در تقابل با
نقطه ای پوشیده است ... گفتن برای باز نگفتن است و نگفتن برای باز گفتن ...
اما این که حد و مرز و تعادل بین این تضادها کجاست و چه هنگام یک اثر
در حوزه ی اروتیسم معنا می دهد و یا به سمت پورنوگرافی میل می کند ،
وابسته به تاریخ ذهن مخاطب و جامعه ی هدف است ...
از دیگر سو شاید
تعادل بین روشنایی و تاریکی و عدم غلبه ی هر یک ار این دو بر هم ، وجهه ی
دیگری است که آن را از پونوگرافی متمایز می کند ، پس از این رو شاید بتوان
گفت آن متنی که تجربه ای از تنانگی و عشق ورزی را در چهار چوبی قابل تأویل و
تفسیر بررسی می کند و به برقراری رابطه بین ذهن مخاطب با متن می انجامد ،
متنی اروتیک است ...
+ زاویه ی دید این مقاله متفاوت از چیزی است که گفتم اما خواندنش خالی تز لطف نیست .