بی خوابی

بی خوابی

بی خوابی

هیچ گونه کپی برداری از این وبلاگ بدون اجازه و بی ذکر نام نویسنده مجاز نیست...

وطن من زبان من است ، زبان من که مرا به کسی در دورترین نقطه از دنیا پیوند می دهد و از کسی در نزدیکی ام دور می کند...

هر چه می نویسم پنداری دلم خوش نیست و بیشتر آنچه در این روزها نبشتم همه آن است که یقین ندانم نبشتنش بهتر است از نانبشتنش .
ای دوست نه هر چه درست و صواب بوَد روا بوَد که بگویند...
و نباید در بحری افکنم خود را که ساحلش بدید نبود و چیزها نویسم «بی خود » که چون « وا خود » آیم بر آن پشیمان باشم و رنجور .
ای دوست می ترسم و جای ترس است از مکر سرنوشت ....
حقا و به حرمت دوستی که نمی دانم این که می نویسم راه «سعادت » است که می روم یا راه «شقاوت » .
و حقا که نمی دانم که اینکه نبشتم «طاعت » است یا « معصیت » .
کاشکی یکبارگی نادان شدمی تا از خود خلاصی یافتمی !
چون در حرکت و سکون چیزی نویسم رنجور شوم از آن به غایت .
و چون در معاملت راه خدا چیزی نویسم هم رنجور شوم .
و چون احوال عاشقان نویسم نشاید .
و چون احوال عاقلان نویسم هم نشاید .
و هر چه نویسم هم نشاید .
و اگر هیچ ننویسم هم نشاید .
و اگر گویم نشاید .
و اگر خاموش هم گردم نشاید .
و اگر این واگویم نشاید و اگر وانگویم هم نشاید ...
عین القضات

پیوندهای روزانه

پارادوکس تعهد

يكشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۴، ۰۸:۰۲ ب.ظ


انجام تعهد و وفای به عهد ارزشی نکوهیده است که در تمام جوامع بشری انجام آن مستوجب پاداش و عدم انجام آن مستوجب عقاب و کیفر است . اما تعهد نیز مثل بسیاری از ارزش های اخلاقی دیگر ، ارزشی ذاتأ پارادوکسیکال است و نقیض خود را در بطن خود پرورش می دهد ؛

فرض اول : هر قضیه ی اخلاقی دارای دو سویه است ؛ من و دیگری . هیچ حکم اخلاقی بدون این دو سو شکل نمی گیرد .

فرض دوم : هر تعهدی از طرف من به دیگری مستلزم زمان و مکانی خاص و متعین است و در آن چهار چوب معنا پیدا می کند و لا غیر .

فرض سوم : اولین تعهد هر انسانی به نفس خویش است ، به حفظ و حراست از آن ... به حفظ موجودیت جسمی و روحی خود که اخلاق در پی آن می آید ( اخلاق به مثابه عرض ) ... اگر من وجود نداشته باشد هیچ ارزش اخلاقی ای شکل نخواهد گرفت . و در یک کلام ؛ تعهدی که ما به حضور خود و در پی آن اخلاقی بودن خود داریم ، زیربنایی ترین تعهدهاست .

کم پیش نمی آید که تعهد ما به دیگری منجر به از بین رفتن تعهد ما نسبت به خود می شود . مثلأ کشوری را در نظر بگیرید که به کشور همسایه که دچار بلایی شده تعهد کمک مالی می دهد . در همین زمان کشور اول خود دچار مشکلی می شود و به پول و کمک وعده داده شده سخت نیازمند ...

پارادوکس همین جا شکل می گیرد ؛ اگر به قول و تعهد اخلاقی باشد که ملاکش دیگری است ، باید کمک وعده داده شده پرداخت شود ، و اگر تعهد به مردم ( خود ) ملاک باشد ، باید از پرداخت آن کمک خودداری شود .

در روابط فردی شبیه این مثال صدق می کند ... تعهد و شرایط انجام آن در طول زمان و مکان تغییر می یابند ... شرایط دگرگونه می شود .. انسان به جایی می رسد که انجام تعهدش عین بی تعهدی به خویش است ، و از آن جا که ارزش های اخلاقی از من آغاز می شود و تا دیگری امتداد پیدا می کند ، اگر من نتواند ارزش ها را ابتدا برای خود به کار گیرد ، توانایی تعمیم به هیچ کس دیگری را ندارد . برای نمونه اگر من راست گو نباشم امتداد راست گویی و صداقت من در دیگری دیده نمی شود .

در نهایت می ماند این که چه کسی کدام گزینه را ، بر اساس تاریخ ذهنی خود انتخاب می کند . آن چه مسلم است هیچ نسخه ی از پیش نوشته ای وجود ندارد .


۹۴/۰۸/۰۳
حمیدرضا منایی

نظر بازی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی