دو شعر
شنبه, ۲ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۴۷ ق.ظ
من آن بادبادک سودایی ام
که ریسمان برید و با طوفان رفت
و اینک ،
از میان شاخه های نارونی کهن سال
پرواز پرندگان را خیره نگاه می کنم
***
دیگر نام تو را به یاد نمی آورم
آن چنان که نام خود را
این فراموشی،
تعبیر کدام کابوس پریشان بود
که من دیگر خواب چشمان تو را نمی بینم
۹۴/۰۸/۰۲