.
توضیح ؛
یک خانم بازیگر در مصاحبه اش گفته : من تمام کتاب های ژان پل سارتر ، این نویسنده ی بزرگ و معاصر آمریکایی را مطالعه کرده ، و از جزیان زندگی موجود در این آثار همیشه لذت برده ام ...
یکی دو جلسه ی آخر درس کانت مان بود که استاد شروع کرد به سئوال کردن از
یک دانشجو ... هر چه پرسید جواب نگرفت حتی ساده ترین سئوال ها را ... آخر
مستأصل و درمانده و البته به شوخی از آن دانشجو پرسید :" می دانی کانت اهل
کدام کشور بود !؟"
رفیق ما که بالاخره احساس می کرد از پس جواب دادن
این سئوال برمی آید و از زیر بار پرسش های مکرر جان به در می برد با اعتماد
به نفس گفت :" این را که می دانم ! کانت آفریقایی بود !"
فقط این طور
برای تان بگویم که اگر کارد یا تبر جلوی دست آن استاد می بود ، خودش را از
وسط پاره می کرد ! اما چون آن جا کلاس بود نه قصابی ، ناچار بر سر زنان و
مویه کنان قهر کرد و از کلاس رفت بیرون ...
سال هاست که با دوستان هر
از گاهی یاد آن اتفاق می کنیم و می خندیم ... اما جدای از این ، به آن
اتفاق زیاد فکر کرده ام ؛ داانشجوی مورد نظر ما یک روستایی بود که حتی توان
فهم کامل زبان فارسی را نداشت ... این به کنار ، حتی ذهنیتی از مفهوم شهر
نشینی نداشت و صور ذهنی اش حول و حوش روستا و زادگاهش می چرخید ... پس
لزومأ کسی مثل کانت و اندیشه اش نمی توانست برای او صورت مسأله باشد و
ندانستن جواب سئوال ها می تواند پذیرفتنی باشد ... از طرف دیگر استاد آن
کلاس هم در ناراحت شدن و ترک کلاس در برابر چنین جهالتی محق بود ...
همه ی این حرف ها در مورد این خانم بازیگر و دیگران شبیه او می تواند صادق
باشد ... این ها در یک بستر فرهنگی مشخص و تعریف شده ظهور نکرده اند ...
غالبأ آدم های اهل مطالعه ای نیستند ... این حرف هم از روی اشتباهی که در
مورد سارتر کرده است نمی گویم ، ملاک من خروجی و کارکرد این هاست که در
جامعه چیزی جز ترویج جهل نیست ... مصاحبه ای می خواندم چند سال پیش از دی
کاپریو راجع به منابع مطالعاتی اش و ضرورتی که برای خواندن فلسفه در خود
احساس کرده و سال هایی که برای این کار وقت گذاشته است ... طبیعی است با
این احوال و نوع نگاه خروجی این بازیگر می شود بازی های درخشانی که از او
می بینیم ... با این حرف اما به هیچ عنوان قصد ندارم بین او و بازیگران
ایرانی مقایسه ای کنم ، نکته ی مورد نظرم احساس ضرورتی است که او در خود
حس کرده است برای مطالعه و حرکت ... بازیگران ایرانی و بسیاری دیگر که در
زمینه ی فرهنگ در ایران فعال اند ، از این احساس ضرورت خالی اند ... چون
ظهور و حرکت شان در فضای هنری و فرهنگی به هر چیزی جز فرهنگ و هنر وابسته
است !برای مثال نگاه کنید به زمانی که این ها در شبکه های اجتماعی صرف می
کنند که در واقع کاری نیست مگر نمایش عکس های خودشان در حالات مختلف و
پرزنت کردن همان عکس ها توسط خودشان !
ختم کلام ؛ در کلاس کانت نه آن
دانشجو مقصر بود نه استاد که هر کدام در موضع خود بر حق بودند ... حتی این
جا این خانم بازیگر و نمونه های دیگرش مقصر نیستند ... این ها عوضی اشتباه
شده اند ! مقصر سیستم فاسدی است که راه نفوذ نا اهلان و اوباش را در جایی
که مال آن ها نیست فراهم می کند ... همین ها بعد از مدتی طراحی سیستم را به
عهده می گیرند و عاملی می شوند برای کنار گذاشتن نخبگان جامعه و راه گشودن
برای کوتوله گان هم قد و قامت خودشان تا مافیای خود را تشکیل بدهند و
قدرت خود را حفظ کنند ، مبادا در این میان فکر و نگاه درخشانی ظهور کند و
سکه ی قلب ایشان را از اعتبار بیندازد ...
پی نوشت ؛ هر انسانی می تواند اشتباه کند و در اثر فراموشکاری اسم ها و عنوان ها را جا به جا بگوید ... خانم نعمتی هم می تواند این حرفش را اصلاح کند که پذیرفتنی هم هست ... آن چه من گفتم چیزی جز اشتباهات روزمره ی این چنینی است ...