.
سه پاره
1)چند
وقت پیش مستندی می دیدم درباره ی آخرین ساخته ی مجید مجیدی ... تهیه کننده
اش می گفت تا حالا 110 میلیارد تومن خرج ساخت این فیلم شده ! بی ربط نیست
اگر 10 میلیارد هم هزینه ی تبلیغات و بازاریابی جهانی این پروژه باشد ...
در خوشبینانه ترین حالت 120 میلیارد برای این فیلم خرج شده است در کشوری که
بودجه ی یک سال تئاترش 10 میلیارد تومن است ... و یا همه ی بودجه ای که
برای بخش هنر اختصاص می یابد نصف چنین رقم هایی نیست ... قسمت بی شرمانه ی
ماجرا این جاست که برای فروش این فیلم های فرمایشی
کار به بخشنامه های دولتی و توصیه به حمایت از فیلم می کشد یا دست به
دامان سرمایه دارهای رانت خوار خودی می شوند که آنان بلیط فیلم را بخرند و
به عنوان نذر میان توده ی مردم پخش کنند !
2) کمپین نخریدن ماشین های
دولتی اتفاق خوبی است ... اما اگر کسی ذره ای با روحیات مردم ایران آشنا
باشد می داند که از این حرف ها آبی گرم نخواهد شد ... در همین ماه اخیر 20
درصد هزینه ی اینترنت را در ایران افزایش دادند برای اینترنتی که به زور
چهار قل کار می کند ... کسانی مثل من که از اینترنت نامحدود استفاده می
کنند می دانند که در قرارداد بین مشترک و مخابرات قیمت و سرعت درخواستی
ثبت می شود ... با افزایش تعرفه مخابرات یک طرفه قرار داد با مشترکینش را
ندیده گرفته و فسخ کرده است ... پری روز رفتم برای اعتراض ... همه ی این
حرف ها را گفتم ... معاون اداره تو چشم من زل زده و می گوید شما راست می
گویی ! بعد هم سکوت می کند ! به اش گفتم هر که می آید برای اعتراض شما همین
شیوه را در پیش می گیری !؟ جوابش خیلی جالب بود گفت :" تا حالا یک نفر هم
برای اعتراض نیامده ! "
برگردیم سر داستان نخریدن ماشین ؛ من اگر جای
کارخانه های خودرو سازی بودم این طوری عمل می کردم که اول عرضه ی انواع
ماشین به خصوص پراید را قطع می کردم ... دو سه ماه بعد اعلام می کردم هر کس
پراید می خواهد بیاید برای ثبت نام ... قیمت هم 50 میلیون تومن ... ماشین
را هم دو سال دیگر تحویل می دهیم ! من به شما قول می دهم مردم ایران شبانه
دار و ندارشان را می فروشند و از ساعت 12 شب می روند پشت در نمایندگی ها می
خوابند برای ثبت نام اول وقت ... حالا تو بگو این پرایدی که به سه بابر
قیمت فروخته می شود بیش تر از جنگ ایران و عراق آدم کشته ! یا هر بار
استفاده از اینترنت با این سرعت و فیلترینگ توهین به شخصیت انسان است ! کو
گوش شنوا !؟
3)چه فایده دارد اگر بگویم خون ایلان و همه ی اوارگان دیگر از این دست ، بر گردن تحفه ی اسد و حامیانش است ... این حرف ها هیچ دردی را دوا نمی کند ... همه ی تاریخ پر است از دادخواهی مظلومان که صداشان به گوش کسی نرسید ، از کسانی که رنج و سختی کشیدند ، شکنجه شدند و قتل عام ... کدام نقش ، کدام یاد و خاطره از انبوه جنازه های ارامنه و بوسنیایی ها و تبتی ها و قتل عام های این چنینی بر جا مانده است !؟ کی و کجا یقه ی کسانی را که نسل کشی کردند گرفتند و آوردن شان پای حساب !؟همین امروز زنی ، خودش و شوهرش را توی کرمان به علت فقر مالی و نداری به آتش کشید بی آن که در میان هیاهویی که ایرانیان بر سر مهاجرین راه انداخته اند ، دیده شود ... جواب گوی این زندگی های بر باد رفته کیست !؟ در کم ترین زمان ممکن این زن و شوهر فراموش می شوند و یادی از ایشان باقی نخواهد ماند ... تاریخ کر و کور و بی رحم است و از این ها بدتر ، همیشه میل به قدرت دارد ... حتی اگر میلیون ها ایلان در آب غرق شوند ، تاریخ نقش مسببین و ظالم مان را ندیده خواهد گرفت و به راه خود خواهد رفت ...