.
سه شنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۲۳ ق.ظ
از میان تمام دست ساخته های بشر در حوزه ی معماری ، چهار چیز را خیلی دوست دارم ؛ جاده و پل و پنجره و استخر ... این چهار عنوان چیزهایی فراتر از سازه هایی صرف هستند و می توان معنای نهفته در آن ها را به شکلی حیرت آور گسترش داد ...
در اولین قسمت از سه گانه ی کیشلوفسکی ( آبی ) ژولیت بینوش بعد از تجربه ی هر تلخکامی ، به استخر و شنا پناه می برد که این رفت و برگشت ها و سکانس های متعدد در استخر به هیچ عنوان اتفاقی نیست ...
مفهوم استخر را می توانیم در نشانه هایش بازشناسی کنیم ، از جمله ؛ آب ، عریانی ، محیطی محدود که امنیت می آورد و تجربه ی غوطه وری ...
نزدیک ترین تجربه ی شبیه استخر ( و یا بر عکس ) تجربه ی دوران جنینی است ... تمام موارد یاد شده به شکلی عمیق تر در دوره ی جنینی زندگی می شود ( مگر تجربه ی غذای آماده ) ...
استخر و شنا بازگشت و تجربه ی دوباره ی حالت جنینی است ؛ وقتی سر در آب فرو می بریم تجربه ی شنیدن صداها ، همان تجربه ی شنیدن صداهاست که از پشت فیلتری به گوش می رسد ، فیلتری آن چنان قدرتمند که تقریبأ همه صداها را شبیه هم می کند ... حالت غوطه وری در استخر و خلاصی از وزن و غلبه بر جاذبه امکان دیگری است شبیه دوره ی جنینی ... و همین طور عریانی و ارتباط یک پارچه ی بدن با آبی که او را فراگرفته است ...
دوره ی جنینی خواستنی ترین دوره ی زندگی هر انسان است که که در ناخودآگاه تلاش می کنیم شرایطی آن گونه را دوباره فراهم کنیم و به روایتی دیگر انسان در تمام طول عمر داغدار آن امن و امان و آسایش دوره ی جنینی خویش است و هر نقشی که می زند و تار و پودی که می بافد ، در نهان یادی از آن دوره است ...
برگردم به آبی ؛ حضور مداوم ژولیت بینوش در استخر و گریستنش در میان آب اشاره ای است برای دوری از دوره ی جنینی و جست و جوی آن فضا در درون استخر ، که هیچ تجربه ی دیگری برای انسان ها از استخر به دوره ی جنینی شبیه نیست ...

در اولین قسمت از سه گانه ی کیشلوفسکی ( آبی ) ژولیت بینوش بعد از تجربه ی هر تلخکامی ، به استخر و شنا پناه می برد که این رفت و برگشت ها و سکانس های متعدد در استخر به هیچ عنوان اتفاقی نیست ...
مفهوم استخر را می توانیم در نشانه هایش بازشناسی کنیم ، از جمله ؛ آب ، عریانی ، محیطی محدود که امنیت می آورد و تجربه ی غوطه وری ...
نزدیک ترین تجربه ی شبیه استخر ( و یا بر عکس ) تجربه ی دوران جنینی است ... تمام موارد یاد شده به شکلی عمیق تر در دوره ی جنینی زندگی می شود ( مگر تجربه ی غذای آماده ) ...
استخر و شنا بازگشت و تجربه ی دوباره ی حالت جنینی است ؛ وقتی سر در آب فرو می بریم تجربه ی شنیدن صداها ، همان تجربه ی شنیدن صداهاست که از پشت فیلتری به گوش می رسد ، فیلتری آن چنان قدرتمند که تقریبأ همه صداها را شبیه هم می کند ... حالت غوطه وری در استخر و خلاصی از وزن و غلبه بر جاذبه امکان دیگری است شبیه دوره ی جنینی ... و همین طور عریانی و ارتباط یک پارچه ی بدن با آبی که او را فراگرفته است ...
دوره ی جنینی خواستنی ترین دوره ی زندگی هر انسان است که که در ناخودآگاه تلاش می کنیم شرایطی آن گونه را دوباره فراهم کنیم و به روایتی دیگر انسان در تمام طول عمر داغدار آن امن و امان و آسایش دوره ی جنینی خویش است و هر نقشی که می زند و تار و پودی که می بافد ، در نهان یادی از آن دوره است ...
برگردم به آبی ؛ حضور مداوم ژولیت بینوش در استخر و گریستنش در میان آب اشاره ای است برای دوری از دوره ی جنینی و جست و جوی آن فضا در درون استخر ، که هیچ تجربه ی دیگری برای انسان ها از استخر به دوره ی جنینی شبیه نیست ...

۹۴/۱۲/۰۴