.
سه شنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۵۵ ب.ظ
جاده ی عزیز و رفتن و نور آفتاب عصرگاهی ۲۸ دی ماه ... رسیدیم به این موجود نجیب ؛ صاف آمد و روبه روی مان نشست م زل زد به ما ... به محمد گفتم ؛ کور کور را پیدا می کند و آب گودال را ... گفت : من تو عمرم همچین قیافه ی غمگینی تا امروز ندیدم ... می خواستم برایش بگویم ؛ و سوگواران ژولیده آبروی جهان اند ، اما یادم رفت ...


۹۴/۱۰/۲۹