بی خوابی

بی خوابی

بی خوابی

هیچ گونه کپی برداری از این وبلاگ بدون اجازه و بی ذکر نام نویسنده مجاز نیست...

وطن من زبان من است ، زبان من که مرا به کسی در دورترین نقطه از دنیا پیوند می دهد و از کسی در نزدیکی ام دور می کند...

هر چه می نویسم پنداری دلم خوش نیست و بیشتر آنچه در این روزها نبشتم همه آن است که یقین ندانم نبشتنش بهتر است از نانبشتنش .
ای دوست نه هر چه درست و صواب بوَد روا بوَد که بگویند...
و نباید در بحری افکنم خود را که ساحلش بدید نبود و چیزها نویسم «بی خود » که چون « وا خود » آیم بر آن پشیمان باشم و رنجور .
ای دوست می ترسم و جای ترس است از مکر سرنوشت ....
حقا و به حرمت دوستی که نمی دانم این که می نویسم راه «سعادت » است که می روم یا راه «شقاوت » .
و حقا که نمی دانم که اینکه نبشتم «طاعت » است یا « معصیت » .
کاشکی یکبارگی نادان شدمی تا از خود خلاصی یافتمی !
چون در حرکت و سکون چیزی نویسم رنجور شوم از آن به غایت .
و چون در معاملت راه خدا چیزی نویسم هم رنجور شوم .
و چون احوال عاشقان نویسم نشاید .
و چون احوال عاقلان نویسم هم نشاید .
و هر چه نویسم هم نشاید .
و اگر هیچ ننویسم هم نشاید .
و اگر گویم نشاید .
و اگر خاموش هم گردم نشاید .
و اگر این واگویم نشاید و اگر وانگویم هم نشاید ...
عین القضات

پیوندهای روزانه

.

يكشنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۱۱ ب.ظ



به بهانه ی خواندن "پنج اقلیم حضور" از داریوش شایگان

ارسطو می گفت برای فلسفه خواندن سه چیز لازم و ضروری است ؛ استعداد ، اوقات فراغت و پول و سرمایه ... ما که نبودیم اما لابد در ادامه به کسانی که برای آموختن فلسفه نزد او می آمدند و یکی از این سه شرط را نداشتند می گفت ؛ برو پی کارت جوون !
البته حق کاملا با ارسطوست ... خوب که فکرش را بکنید برای هر کار فکری مستمر این سه شرط لازم و ضروری است و نه فقط برای تفلسف ... مثلا نمی شود کسی استعداد نداشته باشد ، اما فراغت و پول چرا و بخواهد فلسفه بیاموزد ... یا برعکس آن که تقریبأ فاجعه است یعنی کسی استعداد داشته باشد اما پول نداشته باشد و به تبع آن اوقات فراغت ...
بر همین اصل داریوش شایگان را اصیل ترین متفکر ایران می دانم ... جناب شان استعداد داشت و از ماترک پدری بهره های فراوان ... طبیعی است کسی که خیلی پول دارد اوقات فراغت هم داشته باشد ... نتیجه این می شود که چنین آدمی در هر عرصه ای که وارد می شود اصالت و فردیت خود را حفظ می کند و بنا بر خواست دیگران اندیشه اش ربط و جهت پیدا نمی کند که این خود اولین شرط اندیشه ورزی است ... به سه شرط بالا می توان عمر طولانی و همراه با سلامتی را اضافه کرد که خودش برای سالکات طریق تفکر از اوجب واجبات است ...
به هر صورت داریوش شایگان از جمله نوادری است که همه ی این مواهب زندگی و عرصه ی تفکر را یک جا در وجود او می توان جمع دید ... برایش آرزوی سلامتی می کنم ...
چهار مقاله ؛
هر صناعت که تعلق به تفکر دارد صاحب صناعت باید که فارغ دل و مرفه باشد که اگر به خلاف این بود سهام فکر او متلاشی شود و بر هدف صواب به جمع نیاید. زیرا که جز به جمعیت خاطر به چنان کلمات باز نتواند خورد. آورده‌اند که:
یکی از دبیران خلفای بنی عباس به والی مصر نامه ای می نوشت و خاطر جمع کرده بود و در بحر فکرت غرق شده و سخن می پرداخت چون در ثمین و ماء معین ناگاه کنیزکش از در درآمد و گفت : «آرد نماند.» دبیر چنان شوریده طبع و پریشان خاطر گشت که آن سیاقت سخن از دست بداد و بدان صفت منفعل شد که در نامه بنوشت که: «آرد نماند» چنان که آن نامه را تمام کرد و پیش خیلفه فرستاد و از این کلمه که نوشته بود هیچ خبر نداشت چون نامه به خلیفه رسید و مطالعه کرد چون بدان کلمه رسید حیران فرو ماند و خاطرش آن را به هیچ حمل نتوانست کرد که سخت بیگانه بود. کس فرستاد و دبیر را بخواند و آن حال باز پرسید. دبیرخجل گشت و براستی آن واقعه را در میان نهاد خلیفه عظیم عجب داشت و گفت:«دریغ باشد خاطر چون شما بلغا را به دست غوغای ما یحتاج بازدادن.» و اسباب ترفیه او چنان فرمود که امثال آن کلمه دیگر هرگز به غور گوش او فرو نشد.


۹۴/۰۳/۲۴
حمیدرضا منایی

اندیشه

درباره ی دیگران

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی