بی خوابی

بی خوابی

بی خوابی

هیچ گونه کپی برداری از این وبلاگ بدون اجازه و بی ذکر نام نویسنده مجاز نیست...

وطن من زبان من است ، زبان من که مرا به کسی در دورترین نقطه از دنیا پیوند می دهد و از کسی در نزدیکی ام دور می کند...

هر چه می نویسم پنداری دلم خوش نیست و بیشتر آنچه در این روزها نبشتم همه آن است که یقین ندانم نبشتنش بهتر است از نانبشتنش .
ای دوست نه هر چه درست و صواب بوَد روا بوَد که بگویند...
و نباید در بحری افکنم خود را که ساحلش بدید نبود و چیزها نویسم «بی خود » که چون « وا خود » آیم بر آن پشیمان باشم و رنجور .
ای دوست می ترسم و جای ترس است از مکر سرنوشت ....
حقا و به حرمت دوستی که نمی دانم این که می نویسم راه «سعادت » است که می روم یا راه «شقاوت » .
و حقا که نمی دانم که اینکه نبشتم «طاعت » است یا « معصیت » .
کاشکی یکبارگی نادان شدمی تا از خود خلاصی یافتمی !
چون در حرکت و سکون چیزی نویسم رنجور شوم از آن به غایت .
و چون در معاملت راه خدا چیزی نویسم هم رنجور شوم .
و چون احوال عاشقان نویسم نشاید .
و چون احوال عاقلان نویسم هم نشاید .
و هر چه نویسم هم نشاید .
و اگر هیچ ننویسم هم نشاید .
و اگر گویم نشاید .
و اگر خاموش هم گردم نشاید .
و اگر این واگویم نشاید و اگر وانگویم هم نشاید ...
عین القضات

پیوندهای روزانه

.

شنبه, ۸ تیر ۱۳۹۸، ۰۱:۰۸ ب.ظ

درباره ی #زبان_داستان
چیزی خارج از زبان وجود ندارد تا حدی که حتی زبان اعم از تفکر است... به این معنا که ما خارج از زبان نمی توانیم فکر کنیم و حد تفکر را زبان تعیین می کند... شئیت هم خارج از زبان نیست... شئ و صنایع هر دوره در پارادایم زبانی همان دوره قابل فهم و محصل است...
برای خلق زبان داستانی که وابسته به دوره ی تاریخی و مشخص است، چند راه وجود دارد؛
اول خلق زبان همان دوره با توجه به منابع بر جا مانده...
دوم استفاده از زبان معیار در حالی که آغشته به لحن زبان دروه ی مورد نظر است...
سوم و آن چه از مقدمه ای که گفتم به دست می آید استفاده از شئیت برای خلق زبان است... برای مثال؛ تلگراف و تلفن و موبایل... این وسائل ارتباطی در سه پارادایم زبانی مختلف تولید شده و معنا پیدا می کنند... اگر قرار باشد داستانی در دوره ی قاجار نوشته شود، می باید تلگراف را به عنوان پدیده ای که حول و حوش آن بخشی از نظام زبانی دوره ی قاجار شکل می گیرد وارد داستان کرد... در شکلی دیگر اگر داستان مربوط به دوره ی پهلوی باشد به جای تلگراف، تلفن می نشیند که آن هم نظام زبانی مختص خود را تولید می کند... و در همین نسبت موبایل در زمان ما...
مخلص کلام از میان سه شیوه برای خلق زبان تاریخ مند، شکل سوم به لحاظ بعد تصویرگرایانه ای که دارد، داستانی ترین شکل ممکن است، هر چند شیوه ها ی پیش از آن نیز در جای خود کارکردهایی جدی دارند...

۹۸/۰۴/۰۸
حمیدرضا منایی

درباره ی داستان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی