7
سه شنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۶، ۱۲:۲۸ ب.ظ
هیچ رمانی (و حتی در بسیاری از موارد داستان کوتاه) ناگهان و فی البداهه نوشته نمی شود... فرآیند خلق یک رمان به مدت ها پیش از آغاز نوشتن برمی گردد، و به دو گونه؛ اول تربیت خود و دوم مجموعه ای بی نهایت از یادداشت ها... هر حالی که نویسنده تجربه می کند و هر آن چه در دنیا می بیند، می باید که منشاء یک یادداشت و پیش نویس باشد... برای دور شدن از مفهوم کلی و شکل عینی و تجربی پیدا کردن به آن چه می گویم دقت کنید که مهم ترین همه ی آن چیزی است که تا به حال گفته ام و و مظهر همه ی آن ها حساب می شود؛ یک دفتر تهیه کنید با تعداد برگ های مناسب... جوری که برگ های کم نباشد تا زود تمام نشود و زیاد هم نباشد چون قرار است این دفتر از رگ گردن به شما نزدیک تر باشد... دفتر را به فصل های مختلف این چنینی تقسیم کنید؛ موضوع داستان/ تصویرها/ دیالوگ ها/ مونولوگ ها/ فرم/ خواب ها/ شغل ها/ و چیزهایی شبیه این ها... خودتان هم می توانید مقولات مورد نیاز را به عنوان سر فصل بیاورید... اما این که با هر مقوله چه طور می شود برخورد کرد و یادداشتش را نوشت به مرور یادگرفتی است و دست تان می آید اما برای نمونه ؛
موضوع
خودکشی ستاره ها
ممیزی که نویسنده شد
خانه ی کنار اتوبان
یا دیالوگ؛
- آدم سوزن هم که می خرد می خواهد کونش گنده باشد چه رسد به وقتی که می خواهد زن بگیرد!
- برو و من را یاد چیزهایی که ندارم نینداز
نکته مهم این است که آن چه می نویسید باید تبدیل به یک کد فراموش ناشدنی باشد و به محض این که حتی بعد از سال ها می بینیدش، مفهومش را به گستردگی و روشنی یادآوری کند...
اما هدف از این دفتر امتداد دادن لحظه ی حال است در تمام فرآیند نوشتن... نتیجه اش؟ دست پر بودن وقت نوشتن و زنده بودن چیزی که می نویسید...
همان طور که بالا گفتم این دفتر مهم ترین اتفاق در پروسه ی نوشتن است و به مثابه کارخانه ی آجری پزی است که به واسطه آن شما قادر به ساختن ساختمان خواهید بود و همیشه باید همراه داشته باشیدش تا آجرهای تان را تولید کنید... به محض این که کسی حرفی می زند یا چیزی می بینید باید یادداشتش کنید... این کار یک شگفتی بزرگ و معجزه وار برای تان به همراه دارد که بعدتر ، آنان که دست به قلم ببرند خواهند فهمیدش...
موضوع
خودکشی ستاره ها
ممیزی که نویسنده شد
خانه ی کنار اتوبان
یا دیالوگ؛
- آدم سوزن هم که می خرد می خواهد کونش گنده باشد چه رسد به وقتی که می خواهد زن بگیرد!
- برو و من را یاد چیزهایی که ندارم نینداز
نکته مهم این است که آن چه می نویسید باید تبدیل به یک کد فراموش ناشدنی باشد و به محض این که حتی بعد از سال ها می بینیدش، مفهومش را به گستردگی و روشنی یادآوری کند...
اما هدف از این دفتر امتداد دادن لحظه ی حال است در تمام فرآیند نوشتن... نتیجه اش؟ دست پر بودن وقت نوشتن و زنده بودن چیزی که می نویسید...
همان طور که بالا گفتم این دفتر مهم ترین اتفاق در پروسه ی نوشتن است و به مثابه کارخانه ی آجری پزی است که به واسطه آن شما قادر به ساختن ساختمان خواهید بود و همیشه باید همراه داشته باشیدش تا آجرهای تان را تولید کنید... به محض این که کسی حرفی می زند یا چیزی می بینید باید یادداشتش کنید... این کار یک شگفتی بزرگ و معجزه وار برای تان به همراه دارد که بعدتر ، آنان که دست به قلم ببرند خواهند فهمیدش...
۹۶/۰۴/۱۳