بی خوابی

بی خوابی

بی خوابی

هیچ گونه کپی برداری از این وبلاگ بدون اجازه و بی ذکر نام نویسنده مجاز نیست...

وطن من زبان من است ، زبان من که مرا به کسی در دورترین نقطه از دنیا پیوند می دهد و از کسی در نزدیکی ام دور می کند...

هر چه می نویسم پنداری دلم خوش نیست و بیشتر آنچه در این روزها نبشتم همه آن است که یقین ندانم نبشتنش بهتر است از نانبشتنش .
ای دوست نه هر چه درست و صواب بوَد روا بوَد که بگویند...
و نباید در بحری افکنم خود را که ساحلش بدید نبود و چیزها نویسم «بی خود » که چون « وا خود » آیم بر آن پشیمان باشم و رنجور .
ای دوست می ترسم و جای ترس است از مکر سرنوشت ....
حقا و به حرمت دوستی که نمی دانم این که می نویسم راه «سعادت » است که می روم یا راه «شقاوت » .
و حقا که نمی دانم که اینکه نبشتم «طاعت » است یا « معصیت » .
کاشکی یکبارگی نادان شدمی تا از خود خلاصی یافتمی !
چون در حرکت و سکون چیزی نویسم رنجور شوم از آن به غایت .
و چون در معاملت راه خدا چیزی نویسم هم رنجور شوم .
و چون احوال عاشقان نویسم نشاید .
و چون احوال عاقلان نویسم هم نشاید .
و هر چه نویسم هم نشاید .
و اگر هیچ ننویسم هم نشاید .
و اگر گویم نشاید .
و اگر خاموش هم گردم نشاید .
و اگر این واگویم نشاید و اگر وانگویم هم نشاید ...
عین القضات

پیوندهای روزانه

.

جمعه, ۲ تیر ۱۳۹۶، ۰۶:۵۱ ب.ظ

چند روز پیش با یکی از دوستان حرف شاعرانگی در داستان پیش آمد و تفاوت شاعرانگی بین نویسندگان ایرانی، کسانی مثل محمود دولت آبادی، هوشنگ گلشیری، ابوتراب خسروی، و تا اندازه ای خسرو حمزوی... این اسامی را البته همین جا نگه دارید که زبان شاعرانه هر کدام شان، حرف و نقدی جدا می طلبد... اما می خواهم یک نام را فراسوی همه ی این ها بگذارم که یکی از اصیل ترین نگاه های شاعرانه داستان فارسی است... نویسنده ای مهجور و گم نام و دورافتاده که حتی بسیاری از کسانی که فعالیت مستمر در حوزه ی ادبیات دارند نامش را نشنیده اند، یعنی ک. تینا یا در واقع کاظم تینا تهرانی...

به طور خلاصه آن چه شاعرانگی در زبان می دانیم دو گونه است؛ اول ایجاد ساختار شعرگونه در شکل صوری زبان... تعدادی از اسامی را که نام بردم در این حوزه قرار می گیرند و شاعرانگی شان در رویی ترین و بیرونی ترین لایه ی زبان باقی می ماند... قاعده در این شکل از زبان رسیدن به وزن و خوشاهنگ شدن جمله است... اما شکل دوم، آن شاعرانگی است که نویسنده روابط بین عناصر داستان را ( و جهان را) شاعرانه می بیند اما زبان او لزومأ زبانی آهنگین و موزون نیست... کاظم تینا در همین حوزه ی دوم قرار می گیرد با این فرق که در بسیاری از موارد شکل صوری زبانش در نسبت با درون مایه میل به شعر و وزن پیدا می کند... 

به هر حال کاظم تینا یکی از صاحب سبک ترین نویسندگان معاصر ایرانی است و ناشناخته ماندنش چیزی از اهمیت او کم نمی کند...

* درباره ی کاظم تینا و  نام کتاب هایش می توانید ویکی پدیا را بخوانید... یک پرونده هم این جا درآمده که البته خودم نخوانده ام...


۹۶/۰۴/۰۲

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی