.
وقتی روی برج سکوت کار می کردم به تبع شخصیت حرمله که در رستوران کار می کرد ، برای مدتی با مفهوم غذا درگیر بودم ... مطالب مفصلی حول و حوش غذا و سس ها و طعم ها نوشتم که در رمان به کارم نیامد ... هیچ وقت هم به صرافت نوشتنش در بی خوابی نیفتادم ، هر چند به نظرم مفاهیم کار شده ای است و نگاهی دگرگون به غذا دارد ... باب دیگری که بعد از مفهوم غذا برایم باز شد ، مقولاتی بود درباره ی نوشیدنی و انواع آن و ایجاد طعم های جدید ... بگذارید مسأله را این طور مطرح کنم که همه این ها ، یعنی نوشیدنی و غذا را ، تحت مفهوم بداهه پردازی و خلق در لحظه نگاه می کنم ... آن چه در پی می آید یکی از آخرین طعم هایی است که پیدا کرده ام ؛
چای سبز با زنجبیل
زنجبیل را با پوست خرد کنید و چند دقیقه در آب چوش بگذارید تا عطرش باز شود ... چای سبز را اضافه کنید و رویش آب جوش ببندید ... یک تکه نبات داخل قوری بیندازید و بگذارید برای سه چهار دقیقه دم بکشد ... قطعه ای لیمو ترش را درون لیوان بیندازید و چای سبز را رویش بریزید و میل کنید ...
نکته ها ؛
هر چه مقدار زنجبیل بیش تر و خردتر باشد طعم چای تندتر می شود ...
نوشیدن این فرمول برای سرما خوردگی عالی است ...
سعی کنید به ترکیبی برسید که هیچ کدام از مزه ها غلبه پیدا نکند و همه چیز در هاله ای از راز باقی بماند ...
ایمان بیاورید راه بهتری برای گذراندن این عصر جمعه ی دلگیر وجود ندارد ، بنوشید و به این کار گوش کنید ...