.
يكشنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۴، ۰۹:۵۷ ق.ظ
از
خیلی سال پیش که کتاب ها کاستاندا را خواندم یک عبارتش در ذهنم مانده ...
کاستاندا جایی از قول دون خوآن می گوید : می دانم که بیهوده است اما وقتی
کسی را دوست داشتی باید ثابت قدم باشی ، سخت ثابت قدم ... به طوری که
دوباره زنده کردن انسان را امکان پذیر بدانی ... و این جنون ساختگی یک ساحر
است ...
تمام ارزش و اعتبار و راز نهفته در گیرایی این عبارت واژه های آغازین آن است ، یعنی همان ؛ می دانم که بیهوده است ... وقتی آدمی پی به راز بیهودگی کاری می برد ، فقط صرف انجام آن کار برایش می ماند ... اصل می شود بازی ... بی برد ، بی باخت ... بی ارزش گذاری ، بی قضاوت ... این جا دیگر افعال از حسن و قبح عرضی و حتی ذاتی خارج می شوند و فاعل است که ارزش هر فعل و کنش را تعیین می کند ... به قول نیچه جایی فراسوی نیک و بد ...
تمام ارزش و اعتبار و راز نهفته در گیرایی این عبارت واژه های آغازین آن است ، یعنی همان ؛ می دانم که بیهوده است ... وقتی آدمی پی به راز بیهودگی کاری می برد ، فقط صرف انجام آن کار برایش می ماند ... اصل می شود بازی ... بی برد ، بی باخت ... بی ارزش گذاری ، بی قضاوت ... این جا دیگر افعال از حسن و قبح عرضی و حتی ذاتی خارج می شوند و فاعل است که ارزش هر فعل و کنش را تعیین می کند ... به قول نیچه جایی فراسوی نیک و بد ...
۹۴/۰۹/۱۵