.
در رمان فارسی دو شیوه و نگاه را می توان بازشناسی کرد ؛ اول جریانی که با آثاری چون نماز میت ، سفر شب ، شب یک شب دو ، شب هول از 1348 تا 1357 راه افتاد ... پیش از این تاریخ پاره ای از آثار آل احمد را می توان پیش زمینه ای برای این نگاه دانست ... جریان دوم از حدود 1357 یا کمی پیش از آن آغاز می شود با آثاری از ابراهیم گلستان و هوشنگ گلشیری و در ادامه محمود دولت آبادی و دیگران ...
عمده ویژگی این هر دو جریان زبان گرا بودن آن هاست اما در دو ژانر متفاوت ؛ زبان جریان اول زبانی تندو تیز ، منتقد و فعال است ... زبانی که به مثابه شخصیت های گوناگون عمل می کند و با هر راوی و روایتی به شکلی دیگر ظهور می کند ... اما زبان در جریان دوم زبانی تخت ، یک سویه و فارغ از هر تنش کلامی و منفعلانه است ، یعنی زبانی که از نویسنده به شخصیت های داستان منتقل می شود ...
متاسفانه همین زبان دوم به واسطه ی حضور پدرسالارانه ی گلشیری میان شاگردانش جا افتاد و توسط ایشان به نسل جدید داستان نویس منتقل شد ... این که می گویم متاسفانه به این دلیل است که زبان کسانی مثل گلشیری یا دولت آبادی یا ابوتراب خسروی توانایی رسیدن به زبانی انتقادی و اجتماعی شدن را ندارد ... این زبان پیش از آن که شهری باشد و از وجهه ای مدنی برخوردار باشد زبانی مونولوگ وار و اسطوره گونه است و توانایی رسیدن به دیالوگ و ایجاد چند صدایی را در خود ندارد و دیکتاتوری را در بطن خود پرورش می دهد ...
این گرایش جا افتاده ، در زبان رمان بعد از انقلاب باعث شد ادبیات داستانی از حوزه ی نقد فعال ، آن چنان که جریان اول این کار را انجام می داد ، به دور بیفتد و و در حوزه ی واگویه های شخصی آدمی شاعر مسلک در چهار دیوار تنهایی خویش باقی بماند ( یا خوش بینانه اش گل محمد شود فارغ از عناصر مقوم جامعه ی مدنی ) ... اگر گلشیری و گلستان و دولت آبادی از این زبان برای خلق کارهایشان استفاده کردند و در زمان خود کاری بدیع و نو بود و قابلیت این زبان شاعرانه شان با موضوع داستان شان می خواند و هماهنگ بود ، آنانی که بعد از این ها وارد این حوزه از زبان داستان شدند ، چیزی جز دور در دایره ی بی حاصلی برای شان باقی نماند ... برای بسیاری از این نویسندگان ، این زبان شاعرانه تنها زبانی است که غریزی با خود دارند و جز آن ندانند و نتوانند ... این هم نتیجه ای ندارد جز تحکیم جامعه ی هرم گونه و بعد بعد داستانی ، کم شدن از موضوعاتی که داستان نویس قادر به کار روی آن هاست ... با این گرایش نویسنده فقط دست روی کارهایی می تواند بگذارد که با زبان آموخته اش هماهنگ است و غالبأ این موضوعات ربط چندانی به مفاهیم شهری ندارد ...