بی خوابی

بی خوابی

بی خوابی

هیچ گونه کپی برداری از این وبلاگ بدون اجازه و بی ذکر نام نویسنده مجاز نیست...

وطن من زبان من است ، زبان من که مرا به کسی در دورترین نقطه از دنیا پیوند می دهد و از کسی در نزدیکی ام دور می کند...

هر چه می نویسم پنداری دلم خوش نیست و بیشتر آنچه در این روزها نبشتم همه آن است که یقین ندانم نبشتنش بهتر است از نانبشتنش .
ای دوست نه هر چه درست و صواب بوَد روا بوَد که بگویند...
و نباید در بحری افکنم خود را که ساحلش بدید نبود و چیزها نویسم «بی خود » که چون « وا خود » آیم بر آن پشیمان باشم و رنجور .
ای دوست می ترسم و جای ترس است از مکر سرنوشت ....
حقا و به حرمت دوستی که نمی دانم این که می نویسم راه «سعادت » است که می روم یا راه «شقاوت » .
و حقا که نمی دانم که اینکه نبشتم «طاعت » است یا « معصیت » .
کاشکی یکبارگی نادان شدمی تا از خود خلاصی یافتمی !
چون در حرکت و سکون چیزی نویسم رنجور شوم از آن به غایت .
و چون در معاملت راه خدا چیزی نویسم هم رنجور شوم .
و چون احوال عاشقان نویسم نشاید .
و چون احوال عاقلان نویسم هم نشاید .
و هر چه نویسم هم نشاید .
و اگر هیچ ننویسم هم نشاید .
و اگر گویم نشاید .
و اگر خاموش هم گردم نشاید .
و اگر این واگویم نشاید و اگر وانگویم هم نشاید ...
عین القضات

پیوندهای روزانه

دیگران others

چهارشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۴، ۰۹:۳۱ ق.ظ


یادم می آیید وقتی فیلم دیگران را در سینما دیدم تا دو سه روز کاملا لال شده بودم و بعد تا یک هفته می پرسیدم : یعنی چی !؟ 
جدای از داستان پر کشش فیلم آن چه مرا تحت تاثیر قرار داد ، برخورد متفاوت فیلم بود با ژانر وحشت ... معروف ترین فیل م های این ژانر همیشه وحشت آفرینی خود را به کمک نیروها و موجودات فراطبیعی یا انسان نماهایی درنده خو ( قصاب آدم ) تصویر می کردند ... دیگران تمام این ملاک ها در هم ریخت بدون آن که ذره ای از جاذبه ی ترس آور فیلم کم شود ... اما ابزاری که در دیگران برای آفرینش ترس استفاده شده را می شود دو بخش کرد ؛ اول آن دسته از المان ها که که از ژانر وحشت گرفته شده و پیش از آن نیز در بسیاری از فیلم ها استفاده شده است مثل اصل غافل گیری بیننده یا صداهایی که در میان سکوت ترس آور می شوند مثل باز شدن در بر لولای خشک ... اما در این میان مهم ترین عنصر وحشت آفرین فیلم تاریکی است ...این درست است که تارکی همواره یکی از المان های تاثیر گذار در ژانر وحشت بوده اما تفاوت دیگران با آن ها در این جاست که تاریکی را فی نفسه به سمت ترسانندگی می برد بدون کمک هیچ مدیوم دیگری برای ترساندن مخاطب ... 
اما مورد دوم که اول باید کمی ستایشش کنیم ... به هوش سرشار و خلاقیت فیلم نامه نویسش هزار آفرین بگوییم و به احترام این شور و شعور کلاه از سر برداریم ... ترسناک ترین چیز در این فیلم که قدرت بی نظیری در ترساندن بیننده دارد جابه جایی زمان ها و مکان هاست ... جابه جا شدن آدم ها به مکان هایی که مال آن ها نیست یا زمان هایی که با مکان ها یا آدم ها نسبت ندارند ... شوهر باید در میدان جنگ باشد اما روی تخت همسرش است ... آدم های ساکن خانه در ملکی زندگی می کنند که فروخته شده و دیگر متعلق به آن ها نیست ... خدمه منزل صد سال پیش مرده اند اما در زمان یک صاحب خانه ی دیگر که خود او نیز مرده است و البته از مردنش خبر ندارد ( نیکول کیدمن ) زندگی می کنند ... 
من نام سناریو نویس این فیلم یادم نیست ... نمی دانم ، شاید کارگردانش الخاندرو آمنابار سناریو را هم نوشته باشد ... هر چه هست هوش و ذوقی که در این سناریو به کار رفته برای مخاطب چیزی فراتر از تماشای یک فیلم و کارگاه آموزشی هوش خلاق است ...

۹۴/۰۹/۰۴
حمیدرضا منایی

درباره ی فیلم

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی