.
پیش تر مطلبی نوشتم درباره ی مفهوم سک*س ... اما
برای این که وبلاگ به دام کور فیلترینگ ( فیلترینگی که با داده های کلمه ای
کد شده ) نیفتد ، نوشتم مفهوم سک* س(مثل همین حالا ) ... از آن به بعد بازدیدهای بی خوابی
به طرز چشمگیری افزایش پیدا کرد ...
اما نکته ی جالب در این میان نتیجه ای است که آمار گیر بی خوابی به عنوان کلید واژه ی جست و جو نشان می دهد یعنی " سک " ...
من وبلاگ زیاد می خوانم ...
در واقع خواندن وبلاگ برایم یک جور مطالعه ی روانشناختی - اجتماعی است ...
درصد بزرگی از جمعیت وبلاگ نویس را هم آدم هایی با سن زیر چهل سال تشکیل
می دهند ... نکته ای که تقریبا در تمام این وبلاگ ها مشترک است گله از درد
تنهایی است و مورد بعد که از دل اولی استنتاج می شود عدم حضور جنس مخالف به
عنوان تجربه ای زنده و حضور در مقابل او برای درک و تکمیل ظرفیت های جسمی و
روحی است ... نمونه های زیادی سراغ دارم که در سنین بالا ( زن یا مرد ) ،
مثلا 30 ساله که هیچ تجربه ای از بدن و حضور جنس مخالف ندارند ... این اتفاق هم
طبیعی است ؛ از یک طرف با وضع اقتصادی موجود بسیاری توانایی ازدواج ندارند و
از طرف دیگر به دلیل هنجارهای سفت و سخت فرهنگی و نبود امکانات فردی و مناسب توانایی ایجاد ارتباط وجود ندارد ... تصور این که به
لحاظ روانی و ایجاد کمپلکس های عمیق اینان در چه وضعیتی به سر می برند سخت
نیست ... با این شرایط تنها راه ارتباطی که باقی می ماند اینترنت و دنیای
مجازی است ... آن چنان که نت جایگزین تمام آن خواست ها و نیازها و ضرورت ها
می شود ... اگر گشتی بزنیم در فیس بوک و دیگر محیط های فارسی زبان اینترنت و نگاهی به کوچه های تاریک و
درحاشیه بکنیم تصویری روشن از این حرف پیدا خواهیم کرد ...
برمی گردم
به حرف آغازین ؛ آن چه که مرا دلگیر می کند این نیست که جامعه ی جوان به
عنوان یک حق در پی ارضاء غرایز جنسی باشد که طبیعی تر از این امکان پذیر
نیست اما شکل این حرکت و تقلیل این خواست تاسف بار است ... تاسف بار است که
از یک بدن و نوع رابطه ی مورد نظر ( سک*س ) فقط به سک قانع اند و از همه
عجیب تر این که تعداد زیادی آدم بر سر این شکل از رفع نیاز و حتی جست و جوی
کلمه ی مورد نظر ( سک ) به توافق رسیده اند ... این شکل از برآورده کردن
نیازها ضررهایی جبران ناپذیر دارد که سال ها بعد صدایش بلند خواهد شد ...