.
هایدیگر می پرسد چرا یک لیوان پلاستیکی را دور می اندازیم اما یک لیولن سفالی تاریخی را در نهایت احترام نگاه می کنیم !؟ خودش جواب می دهد پشت یک لیوان پلاستیکی یک بار مصرف افقی نیست و پس پشت آن ما چیزی نمی بینم ... اما آن لیوان سفالی به اندازه ی قدمت و تاریخش به ما افق می دهد در شناخت ... و این راز ارزشمندی اشیائی است که با خود تاریخی را حمل می کنند ...
توی دو تا از کتاب هایی که در پست پیش نوشتم که پیداشان کردم ، دو یادداشت وجود دارد ... حال عجیبی است دیدن این یادداشت ها ... انگار که تکه ای از زندگی صاحبان این کتاب ها تکه ای از عشق شان ، به من منتقل شده و از این جا به بعد در من خواهد زیست ...
یادداشت اول : در 68/9/7 بمبلغ 3200 خریداری شد
یادداشت دوم : چشمهای این تصویرهمیشه با اشتیاق بتو مینگرد من ترا که آفتاب شبهای تار من بودی هرگز از یاد نخواهم برد