بی خوابی

بی خوابی

بی خوابی

هیچ گونه کپی برداری از این وبلاگ بدون اجازه و بی ذکر نام نویسنده مجاز نیست...

وطن من زبان من است ، زبان من که مرا به کسی در دورترین نقطه از دنیا پیوند می دهد و از کسی در نزدیکی ام دور می کند...

هر چه می نویسم پنداری دلم خوش نیست و بیشتر آنچه در این روزها نبشتم همه آن است که یقین ندانم نبشتنش بهتر است از نانبشتنش .
ای دوست نه هر چه درست و صواب بوَد روا بوَد که بگویند...
و نباید در بحری افکنم خود را که ساحلش بدید نبود و چیزها نویسم «بی خود » که چون « وا خود » آیم بر آن پشیمان باشم و رنجور .
ای دوست می ترسم و جای ترس است از مکر سرنوشت ....
حقا و به حرمت دوستی که نمی دانم این که می نویسم راه «سعادت » است که می روم یا راه «شقاوت » .
و حقا که نمی دانم که اینکه نبشتم «طاعت » است یا « معصیت » .
کاشکی یکبارگی نادان شدمی تا از خود خلاصی یافتمی !
چون در حرکت و سکون چیزی نویسم رنجور شوم از آن به غایت .
و چون در معاملت راه خدا چیزی نویسم هم رنجور شوم .
و چون احوال عاشقان نویسم نشاید .
و چون احوال عاقلان نویسم هم نشاید .
و هر چه نویسم هم نشاید .
و اگر هیچ ننویسم هم نشاید .
و اگر گویم نشاید .
و اگر خاموش هم گردم نشاید .
و اگر این واگویم نشاید و اگر وانگویم هم نشاید ...
عین القضات

پیوندهای روزانه

پارادوکس زندگی و کار (پول)

چهارشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۱۴ ق.ظ


یکی ازعمده ترین و فراگیر ترین پارادوکس های زندگی ما همین است . یعنی برای این که بتوانیم آن طور که می خواهیم زندگی کنیم باید زمان زیادی را برای کار کردن و پیدا کردن پول صرف کنیم . وهر چه این زمان بیش تر باشد به همان نسبت از ساعات زندگی ( آمال و اهدافی که یک انسان معنا و هویت زندگی اش را در آن جست و جو می کند ) کم کرده ایم . از طرف دیگر اگر بخواهیم زندگی کنیم ( حرکت به سوی هدف و آرزو ) این تکاپو بدون پول امکان پذیر نیست . این جا ترس از آینده عاملی تعیین کننده است و وزنه ی کار و پول را سنگین تر می کند . بسیاری از انسان ها با بالا رفتن سن ، وقتی به عقب بر می گردند و نگاه می کنند ، می بینند از آن چه بوده اند و می خواستند بشوند خبری نیست . آن حال و احوال را می گذارند پای شور و اشتیاق جوانی ... و به ناچار به محافظه کاری خود و فکر فردا و تأمین آسایش آن پناه می برند ...

پانوشت : هستند کسانی که دو خط کار و زندگی شان با هم تلاقی پیدا می کند... و اگر آن کار پول در آور هم باشد، به راستی باید گفت که آن ها بخت یاران روزگارند ...


۹۴/۰۷/۲۹
حمیدرضا منایی

نظر بازی

نظرات (۱)

۲۹ مهر ۹۴ ، ۱۱:۲۶ فرهاد سلیمیان

خوشا به حال بخت یاران

همیشه به حال بزرگان موسیقی کلاسیک حسرت خورده ام

تصور اینکه در زمینه ی فاخر و ارزشمندی کار و فعالیت کنی که همیشه عاشقش بودی و هستی و این کار برات ثروت و شهرت و جاودانگی به ارمغان بیاره، بسیار حسادت برانگیزه

پاسخ:
در طول تاریخ ایران کسانی که به جمع هنر و ثروت دست پیدا کردند ، به تعداد انگشتان یک دست نمی رسد ... این جا همواره هنر و معرفت با محنت و عسرت همراه بوده است ... نگاه کنید به یادداشت های شاهرخ مسکوب ...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی