بی خوابی

بی خوابی

بی خوابی

هیچ گونه کپی برداری از این وبلاگ بدون اجازه و بی ذکر نام نویسنده مجاز نیست...

وطن من زبان من است ، زبان من که مرا به کسی در دورترین نقطه از دنیا پیوند می دهد و از کسی در نزدیکی ام دور می کند...

هر چه می نویسم پنداری دلم خوش نیست و بیشتر آنچه در این روزها نبشتم همه آن است که یقین ندانم نبشتنش بهتر است از نانبشتنش .
ای دوست نه هر چه درست و صواب بوَد روا بوَد که بگویند...
و نباید در بحری افکنم خود را که ساحلش بدید نبود و چیزها نویسم «بی خود » که چون « وا خود » آیم بر آن پشیمان باشم و رنجور .
ای دوست می ترسم و جای ترس است از مکر سرنوشت ....
حقا و به حرمت دوستی که نمی دانم این که می نویسم راه «سعادت » است که می روم یا راه «شقاوت » .
و حقا که نمی دانم که اینکه نبشتم «طاعت » است یا « معصیت » .
کاشکی یکبارگی نادان شدمی تا از خود خلاصی یافتمی !
چون در حرکت و سکون چیزی نویسم رنجور شوم از آن به غایت .
و چون در معاملت راه خدا چیزی نویسم هم رنجور شوم .
و چون احوال عاشقان نویسم نشاید .
و چون احوال عاقلان نویسم هم نشاید .
و هر چه نویسم هم نشاید .
و اگر هیچ ننویسم هم نشاید .
و اگر گویم نشاید .
و اگر خاموش هم گردم نشاید .
و اگر این واگویم نشاید و اگر وانگویم هم نشاید ...
عین القضات

پیوندهای روزانه

نیمه ی خالی لیوان

سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۳۲ ب.ظ


در آخرین دهه ی حکومت پهلوی رویکرد جدیدی در ادبیات ایران شکل گرفت که نتیجه ی برخورد جامعه ی فرهنگی ایران با ادبیات مدرن بود . عمده ویژگی این گونه ی ادبیات ( مشخصأ رمان ) توجه به نیمه ی تاریک هستی و انسان بود . سنت رایج در ادبیات فارسی همواره سنتی مجیز گو و مدیحه سرا بوده است . سنتی منفعل که عاشق در مقابل معشوق ( وحتی طبیعت ) می نشست و برای جلب رضایت او هر چه از دهانش در می آمد می گفت . کم بودند کسانی مثل عبید زاکانی و مولانا که با شیوه ای صریح و نقادانه به سویه ی شر انسان و هستی توجه کنند ( که عبید در این میان حقیقتأ گوهری یگانه است ) حتی کسی مثل حافظ برای گفتن آن چه می دید و فکر می کرد ، ناچار به پذیرش سنت ادبی و مفاهیم اخلاقی زمان خود بود . بیت و نگاهی مثل :

پدرم روضه ی جنت به دو گندم بفروخت / من چرا باغ جهان را به جوی نفروشم

به ندرت به این عریانی در دیوان او به چشم می خورد و پوشیده گفتن و حفظ اسرار برای او اولی ست . ولی آن چه مسلم است ادبیات فارسی از این نوع نگاه هستی شناسانه خالی نبوده است .

در اواخر دوره ی پهلوی برخورد با مدرنیسم ( عمدتأ بعد از می 1968 ) و آشنایی با ادبیات جدید اروپایی باعث شکل گیری مجدد این گرایش شد . خصوصیات عمده ی آن عبارت است از :

1) استفاده از راوی اول شخص مفرد (من)

2) پر رنگ شدن فرم و ساختار

3) نقد همه جانبه نسبت به انسان (من) ونسبتش با هستی ( شر جایگزین خیر شد )

4) عدم خوش بینی نسبت به موقعیت انسان و سعادت مندی اش

5) اعتراض نسبت به ساختار و طبقات اجتماعی

6) ریش خند طبقه ی حاکم و در شکلی کلی تر نقد طبقه ی سرمایه دار و نو کیسه

7) پر رنگ شدن جنبه های اروتیک و پورن- گ را-- در روابط میان انسان ها

شاید مواردی دیگر به این فهرست بتوان افزود . اما آن چه مهم است ، جایگزینی نیمه ی خالی لیوان است با نیمه ی پر که منجر به قرائت و روایت جدیدی از انسان و هستی شد . متأسفانه این نگاه دوام نیاورد ودر نهایت در آثاری به شرح زیر خلاصه شد :

نماز میت / رضا دانشور

سفر شب / بهمن شعله ور

شب یک شب دو / بهمن فرسی

شب هول / هرمز شهدادی که این اثر به لحاظ فرم و محتوا و زبان در رأس همه ی آثار دیگر قرار دارد .

برای درک فضای حاکم بر این گرایش این قطعه از شب یک شب دو را بخوانید:

... یک تکه یادداشت تو را لای کاغذهایم پیدا کرده ام و هر روز می خوانم . این کلمات صورت تو را ، صدای تو و نگاه تو را برای من زنده می کند ،

" این یادداشت یک دلیل طولانی دارد : اعتقاد به انفجار ، به عصیان ، به بدی و نا همواری آدمیزاد ، به حقانیت عطش ، حقانیت شر ، به حماقت و امید زاوش ایزدان ، به عشق تو ، بله ، به هر حال کلمه ی عشق ، کلمه ای که از آن می ترسم و متنفرم ، عشقی که در توست ، در من است ، و بی هیچ باوری ، و پر از باور ، می توان آن را گفت ، نوشت ، این همان ویرانه ای است ، که از آباد ترین آبادی ساخت آدمیزاد ، خواستنی تر و خرم تر است . دیگر چه بنویسم ؟..."

 

پانوشت : روشن است که بحث ارزش گذاری دوره های مختلف در این جا مطرح نیست . صرفأ پی گیری ی اجمالی یک نگاه روایی است.

پانوشت : نویسندگان یاد شده به واسطه ی آشنایی با زبان خارجی آثار سه نویسنده ی بزرگ مدرن ؛ سلین ، جویس و فاکنر را به زبان اصلی مطالعه کرده اند واز ایشان تأثیرگرفته اند. به حق می توان این سه تن را پدرخواندگان رمان مدرن فارسی نامید.


۹۴/۰۷/۲۸
حمیدرضا منایی

درباره ی ادبیات

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی